محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز - شبکه نمایش خانگی این روزها کارش را با پخش هفتگی ۶ سریال مختلف ادامه میدهد که به این فهرست باید یک سریال ویژه گروه سنی کودک و نوجوان (نارگیل)، یک مسابقه (هفت خان)، یک برنامه گفت وگومحور (شب آهنگی) و یک مینی سریال که در اصل فیلم سینمایی بوده است (روز بلوا) را هم اضافه کرد.
در میان این محصولات متنوع، اما از یک اثر کوبنده و پرمخاطب که سوژه شبکههای اجتماعی و گفتگوهای بین مردم باشد، خبری نیست. به طبع بخشی از این ضعف، مقطعی است و به زودی با آغاز توزیع سریالهای باکیفیت و مهم تر، مشکل رفع خواهد شد؛ اما این افول موقتی یک دلیل دیگر هم دارد که سرازیرشدن هنرمندان به سوی شبکه نمایش خانگی و اصرار گروههای مختلف برای تولید سریال در این رسانه است.
به نظر میرسد که این رویکرد افراطی رفته رفته از کنترل خارج میشود و شبکه نمایش خانگی قصد دارد هر سال دهها سریال متوسط و ضعیف تولید کند تا شاید یکی دو مجموعه خوب هم ساخته شود. سریال خانگی «خسوف» مجموعهای است که نگاهی کلی به کیفیت آن، همین ایراد تأمل برانگیز در شبکه نمایش خانگی را به رخ میکشد. در این مطلب به مرور برخی از مهمترین نکات سریال «خسوف» میپردازیم که نشان میدهد این مجموعه با استانداردهای شبکه نمایش خانگی چندان سازگار نیست و بهتر بود در شبکههای رسانهملی تولید و پخش میشد.
همایون اسعدیان و مازیار میری ۲ چهره اصلی تولید سریال «خسوف» هستند؛ هنرمندانی خوش نام و محترم که سابقه طولانی فعالیت در تلویزیون و سینمای ایران را در کارنامه دارند. مازیار میری در سینما با فیلم محبوب «سعادت آباد» به یاد آورده میشود و در تلویزیون نیز سریال «هیئت مدیره» را کارگردانی کرده است، ولی نگاهی کلی به کارنامه او نشان میدهد که تقریبا به ازای هر ۱۰ سال فعالیت، یک فیلم مهم در سینما ساخته است.
همایون اسعدیان، کارگردان فیلم ماندگار «طلا و مس»، هم شرایط به نسبت مشابهی دارد و درحالی به عنوان نویسنده و تهیه کننده به عرصه تولید سریال «خسوف» گام گذاشته است که نمیتوانیم بگوییم بر سلیقه مخاطب نسل جوان ایرانی به عنوان مهمترین گروه بیننده سریالهای شبکه نمایش خانگی اشراف دارد.
اگر این سریال در تلویزیون تولید و پخش میشد، پای طیفهای دیگری از جامعه وسط میآمد که «خسوف» ممکن بود برایشان بسیار جذاب و به یادماندنی باشد. کارگردانی این سریال تقریبا مطابق با استاندارد مجموعههای تلویزیونی است و حتی ریتم روایتش هم جوری طراحی شده است که مخاطبان کمترمأنوس با قواعد نمایش خانگی بتوانند به سادگی از زوایای مختلف قصه مطلع شوند؛ درست برعکس سریالی مثل «قورباغه» که حتی طرف داران پرحرارتش هم تا نیمههای راه برداشتهای متضادی از خط قصه اش داشتند.
اسعدیان و میری با بهره گیری از قلم حسین تراب نژاد که او هم بیشتر فعالیت هایش را در تلویزیون انجام داده است، میتوانستند به جای گرفتارکردن خودشان در دایره سلیقه سخت گیر و پرتوقع مخاطبان شبکه نمایش خانگی، برای گروهی وسیعتر از مخاطبان، سریالی گیرا را تولید کنند تا خانوادهها هم به آن توجه کنند. موضوع «خسوف» بر قصهای استوار شده است که با معیارهای سریالهای دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ رسانهملی انطباق دارد؛ ماجرای یک تعارض عاطفی در بستر خانواده.
جالب اینکه «خسوف» هم زمان که جوان پسند و به روز محسوب میشود، طوری طراحی شده است که فرهنگ ایرانی و اهمیت خانواده نیز در آن پررنگ باشد. ازهمین رو، ۲ شخصیت اصلی قصه پسرخاله هستند و در ارتباط با دایی شان به مشکلاتی برمی خورند. علاوه بر این، «خسوف» از لحاظ مضمون هم هیچ خط قرمزی را زیر پا نمیگذارد و پخشش از رسانه ملی میتوانست بدون اینکه با ممیزی فراوان همراه شود، اتفاقی طبیعی جلوه کند.
تیم بازیگران «خسوف» دیگر ویژگی این مجموعه است که بیشتر به سریالهای تلویزیونی شباهت دارد. این ترکیب بیشتر از آنکه براساس قواعد حاکم بر شبکه نمایش خانگی تولید شده باشد، که بیشتر با مجموعههای پرستاره اش شناخته میشود، با سیاستهای تلویزیون از قبیل میدان دادن به هنرمندان جوان مستعد و پرهیز از ولخرجی با دستمزدهای میلیاردی مطابقت دارد. بقیه بازیگران «خسوف»، اما درعین حال که بیشترشان سرحال و باکیفیت ظاهر میشوند، چهرههای سینمایی مشهوری نیستند.
سجاد بابایی و پریا مجللی ۲ هنرپیشه تازه و چهرههایی ناشناخته برای مخاطب هستند که در «خسوف» نقشهای پررنگی به ایشان سپرده شده است و برای تثبیت جایگاهشان تلاش میکنند. مینو شریفی فقط با یک تجربه سینمایی در «درخت گردو»، نقش اصلی زن این سریال را برعهده گرفته است و آینده دار نشان میدهد. دیگر چهرههای بازیگری این مجموعه نیز بیشتر بازیگران تلویزیونی به شمار میروند تا هنرپیشههای سینمایی؛ از امین تارخ و المیرا دهقانی تا علی عمرانی و شهره سلطانی.
دانلود آهنگ «کجا بودی» محسن چاوشی | تیتراژ سریال «خسوف»